مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

دوستت دارم عشق من

سلام کوچولوی نازم - این روزا حالت خوبه ؟ می دونم داری کم کم بزرگ میشی و از زیر لباس مامانی پیدا میشی قشنگ من هنوز حالم بده مامانی نمی دونم چکار کنم گاهی اوقات گریم میگیره هم برای تو هم برای خودم برای تو واسه اینکه نمی تونم خوب غذا بخورم می ترسم ولی خانم دکتر گفته اصلا نگرانت نباشم گفته این کوچولوی فینگیلی واسه خودش داره اون تو کیف می کنه و حسابی تغذیه میشه البته چند روزه یکمی بهتر غذا می خورم فرشته نانازی راستی دیشب بابایی می گفت خواب دیده به دنیا اومدی یه پسر ناز هستی که لپات مثل دوتا هلو سرخه و کپلی گفت خیلی خوشمزه بودی نمی دونم دختری یا پسری ولی این رو بدون هر کدوم باشی عشق و همه زندگی مامان و بابایی مامانی اینقدر دوست دارم بدون...
17 مهر 1390

بدون عنوان

سلام عزیز دلم بالاخره بعد از یه مدت طولانی تونستم بیام برات بنویسم - می دونی مامان این مدت خیلی حالش بد بود اصلا نمی تونستم غذا بخورم همش می خوابیدم تا روزا تند تند بگذره الان هنوزم خوب نشدم اما دیگه با هاش دارم کنار میام ، قشنگم فدات بشم من یکم کمتر مامان رو اذیت کن قربونت بشم من می دونی هنوز نتونستم صدای قلب کوچیکت رو بشنوم دلم لک زده واسه شنیدن صدای تالاپ تولوپ قلب پاک و معصومت عشق مامان و بابا ایشالا هرچه زودتر مامان حالش خوب شه تا بتونه چیزای خوب خوب بخوره و تو حسابی قوی تپل مپلی شی جگرم دوستت داریم عشق ما
6 مهر 1390
1